یکی بود یکی نبود ، اون یکی که بود خدای ماه ساکت و ستاره دنباله دار بود ، خدای باران و رنگین کمان!
میدونید فرشته ها شباهنگام رو خیلی بیشتر از روز دوست میدارن ! شب هنگام روییدن احساسات پاکه ! شبهاست که رویاهات دردلت بیدار میشن! همین موقع جای دیگه که تو خبر نداری غنچه زنده دلی در دل شب داره میخنده! کاشکی بدونی نجوای شبانه آبشارها چقدر دلنوازه! کاش بفهمی خوش به حال شبتاب که تا صبح پرمیزنه فقط به عشق مهتاب ! آره جونم ! شب مخزن اسرار و برکه زیبائیهاست...
راستی میدونی فرشته ها هم منتظر شبها هستن؟ انتظار ستاره ها را چقدر دوست دارن؟!!!
حضرت آفتاب ، روزا با مهربونی ، ستاره ها رو دور خودش جمع میکنه و تا میتونه روی صورتشون نور میپاشه ، چون میدونه شب ، ماه تنهاست، و این طریق وفاداریه که ماه تودل شب احساس تنهایی نکنه و اطرافش روشن باشه!
وقت غروبها، ستاره ها رو بدرقه میکنه و تا میتونه بهشون سفارش میکنه شب بیان و دور ماه نازکردشون حلقه بزنن، که نکنه یه وقت تنها بمونه و دلش بگیره وغصه بخوره!
موقع طلوع ماه محبوبشون ،توآسمون ،روی ستاره ها چه گلی می کنه! اونوقته ببینی چه فخری بهم میفروشن ، همه میخوان خریدار نازش بشن ، فرش آسمون ساقدوش مهر و محبت محبوبشون میشه. خوش بحالت آفتاب ، خوش بحالتون ستاره ها! چقدر بامعرفت و مهربونید!
اما ستاره ها دیدید ازبس نازش رو خریدید ، بعضی شبها میگذاره و میره و شمارو منتظر میگذاره! اونوقته که هیچکس نمیفهمه چرا رنگ شما نیلی تر از شبهای دیگه است! هیچکس نمیفهمه این بخاطر انتظار دیداره! کی می تونه بفهمه شما توشبهای انتظار چه احساسی دارید! دلتون چقدر برای ماهتون تنگ میشه! از مهربونی زیاد اینجوری عاشقش شدید؟! فکر میکنید ماه محبوب، این عشق شما رو باور کرد؟
خوب چرا پیش آفتاب نمیمونید ! اونکه اینقدر ناز نداره! هر روز خوشحال و سپید همتون رو در آغوش میکشه! بدون اینکه چیزی ازتون بخواد... شما رو بخاطر خودتون میخواد...
نمیدونم شاید سرنوشت شماست یا شایدم خودتون دوست داشتید با این بیوفائی ها از محبوبتون ، اینطور صادقانه وفاداری کنید!!!
راستی ستاره ها من رو نشناختید؟! ... منم ستاره دنباله دار ، خوب بله! من دارم ناز و مهربونیهای ماه ساکت خودم رو به دنبال خودم میکشم و همه جاهم به یادشم!
بعضی وقتها هم که مثل شما مسافر شبهای انتظار میشم ، خودمم که میرم توآسمونا تا نازش رو بفروشم ! به شما ! به همه ستاره ها! بله ! ماه من همیشه میتابه! بعضی شبها توآغوش محبتش آروم میگیرم ... دوست ندارم یکلحظه ناراحت بشه وغصه بخوره ... یه دفعه اینقدر خوشحال شد وقتی بهش گفتم:
ماه من غصه چرا؟؟؟ تو مرا داری و من هر شب و روز، آرزویم همه خوشبختی توست...
حالا ستاره ها فکر میکنید من بهتون حسودیم میشه یا شما به من؟! شما هم مثل من دنبال ماهتون میدوید؟! یا فقط منتظرید او بیاید سراغتان؟!! حالا کی وفادارتره و صادق تره؟!
... ستاره دنباله دار قصه ما به بقیه ستاره ها اینطور گفت و برای اینکه به اونها ثابت کنه کی وفادارتره ،چهل شب و روز همسفر روزها و شبها شد تا اینکه روز تولد ماه ساکتش رسید!
بله ! دل بیقرار ستاره دنباله دار انتظارها کشید تا اینکه همه ستاره هارو غافلگیر کرد! هلول ماه ساکتش را در شبی آسمانی ودر قاب عکس زیبای زمستانی ، به نظاره همگان کشید! حتی خود ماه ساکت قصه ما هم غافلگیر شده بود! نمیدونست این شب شماریها برای چیست؟!
انگار آسمون هم از راز دل ستاره دنباله دار،خبردار شده بود که روز میلاد ماه ساکت رویایش رو کامل کرد و روسرشون بلورهای سپید مهربونی می بارید! خوشا به حالت ستاره دنباله دار ... انتظار سرآمد،مبارکست! حالا ، هلول ماه ساکت رو سیر نظاره کن!
.
..
چهل شب بعد...
.
..
امشب شب اول مشکین فام هست و شب چهاردهم ربیع! بازهم ماه شب چهارده داره برای ستاره ها ناز میکنه ! چهل شبه که از شب میلاد ماه ساکت قصه ما میگذره! حالا چهل شب تا میلاد ستاره دنباله دار مانده!!! و ماه ساکت هم خبر نداره ...
ستاره دنباله دار میخواد به یه سفر بره ! حضرت آفتاب بهش گفته سفر بره! یه سفر چهل روزه، شایدم یه جدایی ناخواسته! آفتاب به اون گفته ماه ساکت را به من بسپار... و برو ..............
آخر ماه ساکت حواسش پرت ستاره هایی شد که هی بهش چشمک میزدن ...!!! اونها واقعاً ستاره بودن! یا نقاب ستاره به صورت زده بودن؟!!! نکنه ....
بله دوستان من... نمیدونم چه فکری با خودش کرد که اینطور سرگرم اونها شد....
امشب ستاره دنباله دار از حضرت آفتاب خواست تا چهل روز دیگه که از سفر برمیگرده و اونروز، دهمین روز چمن آرا و میلادشه،هدیه قشنگی بهش بده! آفتاب میدونست ستاره دنباله دار چه هدیه ای ازش میخواد؟
حضرت آفتاب ، ستاره دنباله دار رو بدرقه کرد و قول داد ماه ساکت رو تنها نگذاره و بهش بگه وفاداری و محبت واقعی چه معنی داره و کجاست و کی واقعاً لیاقتش رو داره؟! بهش بگه ستاره های چشمک زن ، واقعاً ستاره بودن یا نه؟! و اگر بودن ماه ساکت رو برای خودش میخواستن...
بگه شاید اینها از روی حسادتی که به ستاره دنباله دار دارن ، میخوان حواست رو پرت کنن تا مهربونیهای بین تو و ستاره دنباله دار کمرنگ بشه!!!
... ستاره دنباله دار باور کرد که شاید این جدایی باورهای سپید ماه ساکت رو بیدار کنه و با کوله باری از امیدهای آبی رهسپار سفری چهل روزه شد.... که بازهم ماه ساکت بی خبره ...!
حتماً اونروز قشنگترین هدیه به ستاره دنباله دار، هدیه حضرت آفتاب خواهد بود، اونروز که ماه ساکت رو با قلبی سرشار از معرفت ، صداقت و باورهای سپید ببینه...!
*اگر مرا میخواهی .... از ته دل باورم کن و منتظرم باش...شاید آنروز برگردم! *
*پس تا آنروز زیبا خدانگهدار ماه ساکتم*
راستی توهم حالمو میپرسی از ستاره تولدم که میشه توفصلی که بهاره
معنی لغات :
مشکین فام : ماه اسفند
ربیع : ماه ربیع الاول
چمن آرا : ماه فروردین
نظرات شما عزیزان: