قلم نوری
قلم نوری
و به نام خدایی که در این نزدیکی است...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 7 بهمن 1389برچسب:, توسط saba |

 

وقتي كنارمي ميدونم . تا وقتي بهارمي ميتونم
ديگه طاقت دوريت ندارم . ديگه نميتونم

ديگه نميتونم ديگه نميتونم

غربت لحظه ي خسته ، راه خندهامو بسته

كمر گيتار عشقم، زير بار غم شكسته شکسته


شب يلدام ساكت و سرد ، حسرت شب خالي از درد

تا كه دق نكرده رويا . تورو جون لحظه برگرد برگرد

غربت لحظه ي خسته ، راه خندهامو بسته

كمر گيتار عشقم ، زير بار غم شكسته شکسته

شب يلدام ساكت و سرد ، حسرت شب خالي از درد

تا كه دق نكرده رويا . تورو جون لحظه برگرد برگرد برگرد

تا وقتي كنارمي ميدونم . تا وقتي بهارمي ميتونم

ديگه طاقت دوريت ندارم . ديگه نميتونم

تا وقتي كنارمي ميدونم . تا وقتي بهارمي ميتونم
ديگه طاقت دوريت ندارم . ديگه نميتونم

تا وقتي كنارمي ميدونم . تا وقتي بهارمي ميتونم
ديگه طاقت دوريت ندارم . ديگه نميتونم

تا وقتي كنارمي ميدونم . تا وقتي بهارمي ميتونم
ديگه طاقت دوريت ندارم . ديگه نميتونم

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.